دسته بندي | روانشناسي و روانپزشكي |
بازديد ها | 2 |
فرمت فايل | doc |
حجم فايل | 25 كيلو بايت |
تعداد صفحات فايل | 34 |


درآمدي بر تحولات نوين اقتصاد اسلامي
تحولات نوين در اقتصاد اسلامي با توجه به نهادهاي مالي اسلام، اقتصاد هاي نوظهور اسلامي كه به دنبال تدوين ايده هاي اقتصاد اسلامي و اقتصاد هاي بازارهاي مالي هستند، در چارچوب روش هاي جديد مورد بررسي قرار مي دهد.پس از جنگ جهاني دوم و در پي استقلال ملت هاي مسلمان از قدرت هاي استعمارگر، نياز به اقتصاد اسلامي هرچه بيشتر نمايان شد. در اين برهه، كشورهاي اسلامي با چالش توسعه و خودكفايي مواجه شدند. در برخي از اين كشورها، مازاد سرمايه صادرات نفت، بايد براي كسب ميزان زيادي از ثروت صرف مي شد تا از طريق آن نهادهايي تاسيس شود كه ادعا مي شد بايد بر مبناي اصول ماليه، اقتصاد و بيداري اسلامي اداره شوند. در كل ادعا بر اين بود كه شريعت اسلامي به ركن اساسي دستورالعمل هاي اقتصاد اسلامي تبديل خواهد شد. با اين حال رشد نهادهاي مالي اسلامي دو اثر عمده بر تحولات اخير در اقتصاد اسلامي داشته است. اول اينكه نهادهاي مالي اسلام در بعضي اوقات از نظر سياسي گرايش به كاربرد احكام معين اسلامي داشتند. در حالي كه نهادهاي مذكور در محيط داخلي و خارجي كاملاً غيراسلامي فعاليت مي كردند انگيزه اين نهادها بر نياز به بسيج منابع افراد و ملل مسلمان مطابق با احكام شريعت مبتني شده بود. با اين وجود آشكار بود كه مقصد منابع بسيج شده جامعه اسلامي در نهادهاي مالي مذكور ضرورتاً اسلامي نبود. به عنوان مثال هنوز هم در ميان بعضي از اقتصاددانان اسلامي در مورد اين مساله مناقشه هست كه آيا سود افزوده تجارت كالاها سودي مشروع است يا نه؟ از سوي ديگر سرمايه گذاران در بسياري از كشورهاي اسلامي گزينه هاي مالي حامل سود را بر بديل هاي مالي تسهيم سود ترجيح مي دهند و نيز واضح است كه معاملات بهره از نظر شريعت كاملاً غيرشرعي به شمار مي آيد. دوم اينكه اقتصاددان هاي نوظهور اسلامي در راستاي تاسيس نهادهاي مالي اسلامي در پي ريزي و تدوين ايده هاي اقتصاد اسلامي، اقتصاد بازارهاي مالي را مقدم پنداشتند. در اين فضا شاهد بوديم كه رساله هاي دكترا و مقالات پژوهشي عمدتاً بر پول، بانكداري، سرمايه گذاري، پس انداز و بسيج منابع و بعضاً بر حوزه تامين مالي توسعه تمركز كردند.
كنفرانس هاي بين المللي و گرايشات پژوهشي، در همين حوزه ها باقي ماندند و امروزه كشورهاي ثروتمند اسلامي يا بنيادهايي كه از اين كشورها يا افراد ثروتمند تغذيه مي شوند، بودجه اين نوع تحقيقات را تامين مي كنند. از اين رو، به رغم تحولات مالي و تجاري دو دهه اخير اقتصاددانان و نهادهاي اسلامي به صورت تابعي از حوزه پژوهشي بسيج منابع مالي افراد و كشورهاي مسلمان درآمده اند. حوزه هايي كه اقتصاددانان مسلمان بيشترين تاكيد را برآن داشته اند عبارتند از پول، بانكداري و ماليه اسلامي، تامين اعتبار توسعه و بسيج منابع، نظريه و كاربست شريعت در ابزارهاي ثانويه روبه رشد بازار سرمايه، الگوهاي كلان سيستم هاي اقتصاد اسلامي، ارتباط پول و سرمايه گذاري، تاريخ اقتصاد اسلامي و همكاري هاي بين المللي اقتصاد اسلامي. حوزه هايي همچون اقتصاد خرد، سيستم هاي مقايسه اي و رشد كمتر مورد توجه قرار گرفتند. در تمامي اين حوزه ها، گرايش شديدي به استفاده از روش شناسي هاي كينزي يا نئوكلاسيك در بررسي اقتصاد اسلامي وجود داشته است. به عبارت ديگر اقتصاد دانان اسلامي براي پرداختن به ارزش هاي خاص اسلامي و هنجارهاي نهادي آن، همچنان از الگوهاي اقتصادي موجود پيش فرض هاي منطقي و جهان بيني هاي غربي بهره مي برند. از اين رو هيچ گونه تلاشي جهت بسط تفكر جديدي در مورد ايجاد آن چيزي كه رشته مجزاي اقتصاد اسلامي ناميده مي شود، صورت نگرفت بنابراين اقتصاد اسلامي همراه با داوري ارزشي كه وارد بحث كرد همچنان جزئي از تفكر رايج اقتصادي است. در تفكرات اخير اقتصادي- اجتماعي اسلامي به ندرت مواردي وجود دارد كه پرسش هاي عميق معرفت شناختي اقتصادي مطرح شده باشد. جامعه شناساني همچون شريعتي آثار خوبي را به نگارش درآورده اند. از سوي ديگر آثار محمدباقر صدر ماهيت توده گرايانه اي دارد و به دنبال برانگيختن انديشه ورزي اقتصاد اسلامي است. در اين رهيافت، اقتصاد اسلامي را مي توان به عنوان راهي ميانه مابين آموزه هاي اقتصاد سرمايه داري و سوسياليستي همراه با مداخله دولت در اقتصاد به شمار آورد. بعضي اقتصاددانان مسلمان نفوذ دولت در اقتصاد اسلامي را با دولت - رفاه اسلامي برابر مي دانند. - از اقتصاد اسلامي تا اقتصاد سياسي اسلام از اين رو مهم است بدانيم كه چگونه مي توان اقتصاد اسلامي را از نظر منطقي در چارچوب روش شناسي هاي موجود و نگرش هاي رايج