دسته بندي | پاورپوينت |
بازديد ها | 0 |
فرمت فايل | ppt |
حجم فايل | 89 كيلو بايت |
تعداد صفحات فايل | 43 |


حوزه ي فرهنگي و اجتماعي
سرخپوستان يانوماهوي ونزوئلا سرپناهي موقتي برپا مي كنند كه از آنجا به دنبال غذا گشت زني مي كنند و به شكار حيوانات مي پردازند. وقتي اين پناهگاه ها خالي از غذا مي شود، حركت كرده و در جاي ديگري ساكن مي شوند. در يك روز خاص مردان در هنگام سحر جمع شده و تداركات حمله به يك دهكده ي مجاور را فراهم مي سازند. گروه دلواپس و نگران هستند. مردان طرف مهاجم در خطر آسيب هستند و يك مرد ترسو ممكن است سرباز زند و با گفتن اينكه خار در پايش فرو رفته است از حمله شانه خالي كند. مرداني كه اغلب اين كار را زياد انجام مي دهند شهرت خود را به خطر مي اندازند. براي يك يانوماهو هيچ چيز بيشتر از عمل نامردي و ترسويي نمي تواند شهرت و اعتبارش را خراب كند.
اما مردان يانوماهو همه مثل هم نيستند، حداقل دو گروه قابل تشخيص وجود دارد كه فوق العاده در شخصيت متفاوت هستند. مردان يانوماهوي زمين هاي پست بسيار پرخاشگر هستند. آنها در زدن زنان خود با چوب به خاطر تخلفاتي مانند دير آوردن چايي درنگ نمي كنند. آنها اغلب مردان ديگر را براي جنگ با گرز يا تبر به مبارزه مي طلبند. و گاهي به دهكده هاي مجاور اعلان جنگ مي كنند و سعي مي كنند تا مردان دشمن را بكشند و زنان را به تصرف درآورند. اين مردان يانوماهويايي بالاي سرشان را مي تراشند تا زخم هاي حاصل از مبارزه را با غرور نشان دهند وگاهي جاي زخم شان را با رنگ قرمز رنگ مي كنند تا آن را به عنوان نشانه ي شهامت و استقامت نشان دهند. در ميان مردان يانوماهويايي زمين هاي پست پرخاشگر ترين مردان بيشترين تعداد زنان را دارند. در واقع كسي يك مرد واقعي تلقي نمي شود مگر اينكه مرد ديگري را كشته باشد و افتخار بودن يك يانوماي را به دست آورده باشد. مرداني كه يانوماي هستند، بيشترين زنان را دارند.
در ارتفاعات گروه متفاوتي از يانوماهوها زندگي مي كند. اين افراد آرام و مسالمت جو هستند و جنگ را دوست ندارند. ميزان زيادي خوبي و سازگاري را مي توان در چهره هايشان ديد. اين يانوماهوها به دهكده هاي همسايه يورش نمي كنند، درگير مبارزه با تبر نمي شوند و به ندرت اقدام به مبارزه با چماق مي كنند. آنها به فضيلت همكاري تكيه مي كنند. هر چند متاسفانه منابع غذايي در زمين هاي پست كه يانوماموهاي جنگجو بر آن تسلط دارند فراوان تر است.
ما چگونه مي توانيم تفاوت هاي فرهنگي شخصيت بين يانوماموهاي زمين هاي پست و ارتفاعات را درك كنيم؟ آيا آنهايي كه از لحاظ خلقي مستعد تعرض و تهاجم بودند افرادي را كه آرام تر و آشتي طلب بودند به سمت ارتفاعات و دور از منابع غذايي عقب راندند؟ يا اينكه آيا هر دو گروه در ابتدا مثل هم بودند و بعداً ارزش هاي فرهنگي متفاوتي در يك گروه پايه گذاري شد كه متفاوت از ارزش هاي فرهنگي گروه ديگر بود. اين سؤالات موضوع بحث اين فصل را تشكيل مي دهند. تاثير فرهنگ بر شخصيت چيست؟ و به طور كلي چطور مي توانيم الگوهاي تغيير فرهنگي را در بين الگوهاي عموميت فرهنگي درك كنيم؟
مطالعه ي فرهنگ و شخصيت اخيراً مورد توجه فزاينده اي قرار گرفته است و چندين دليل مهم وجود دارد كه روان شناسان شخصيت معتقدند براي كشف شخصيت ميان فرهنگ ها مفيد است. يك دليل كشف اين است كه آيا مفاهيم شخصيت كه در يك فرهنگ متداول هستند مثل فرهنگ امريكايي، در فرهنگ هاي ديگر هم قابل استفاده هستند. دليل دوم دانستن اين است كه آيا فرهنگ ها به طور متوسط در ميزان صفات شخصيتي خاص متفاوت هستند. به عنوان مثال: آيا ژاپني ها واقعاً از امريكايي ها صلح طلب تر هستند يا اين فقط يك تصور قالبي است؟ دليل سوم فهم اين است كه آيا ساختار عامليت صفات شخصيت در ميان فرهنگ ها فرق مي كند يا فراگير و عمومي است. به عنوان مثال: آيا مدل پنج عامل شخصيت كشف شده در نمونه هاي امريكايي در هلند، آلمان و فيليپين تكرار مي شود. دليل چهارم درك اين است كه آيا ويژگي هاي معين شخصيت عمومي و معادل با ميزان تحليل شخصيت طبيعي انسان است.
در اين فصل ها به بررسي پژوهش هايي درباره ي ويژگي هاي شخصيتي كه در همه مشترك هستند ولي به طور متفاوتي فقط در بعضي فرهنگ ها فراخواني مي شود، آن ويژگي هاي شخصيتي كه طوري منتقل مي شوند كه مشخصه ي بعضي از گروه هاي محلي مي شوند و براي گروهي ديگر نمي شوند و آن ويژگي هاي شخصيتي كه براي تمام فرهنك ها مشترك است. ما ابتدا به بررسي اينكه چگونه فرهنگ ها مي توانند متفاوت باشند، مي پردازيم.